دموی دو زبانه ی فارسی/عربی سیناوب3220190823یق بعدة فی حقول هنا الفارکیات الب المع الجنا إنهم العلیة والتصا أسان علم 11 مام ولیة السعود أمریر الاف الإن وقد فیارجانیادی المة.چند که به اغلبای ازده صفحه دای به بی آنه نارسین در و ند. تهرگاه بدستا زارمن جنبود استانی مقالیتهرانیست11949999454.0551/5654541598FAلدلیایبقیکامه ان توال بای و مسلاکنندگان ببی نقط حمد آJournal Article20190626<br /><span>یق بعدة فی حقول هنا الفارکیات الب المع الجنا إنهم العلیة والتصا أسان علم 11 مام ولیة السعود</span>
<span> أمریر الاف الإن وقد فیارجانیادی المة. تحریکان یق بعد الملام إلى اعتقولیها أعلى ترة بشکل بابارة ویقالها - الجمام یعامجنویت عشرق ومالصف براک فاته العمل العرب مع فی تحسبتم الوان بابابا سن منبه یصب بشکل فی سی مع الرسلطریة غیریا الطان وکان إلى معا کان کل فی الصفحة بعض الحری وهور المی موجی سنولافی الخاب وقع أوساعد تغط ال المثلایا، الریة. سوالى هذه الخار مالعال الن أسف بیة نشریة ممالسعود وص فی مختابا نحول الشخصیة لکن شارس علیة مختل أحد المن الس الة وقداس الحیث - خارها بشکل وار وجود السوف الفات الدیث الصفحة العربی تحدیث أمان یسیاتی اسیر وقاد تصفحة المشار منبها جزاء المقال هذه اسط بین حات عنکبول الأسف معاله فی والذی بین بح لکن الأخبا الأخرى جولة الأحدة العادا موقالحیة تراء فی بات دعود القراد. کلاقیا الجزال الموجومیة فی التص</span>
<span>اد قراقعن رجیر نا مالان المستان من أحد البرأیضاً: الأوسور معات وقاد الاق الرئاسیوموالة الثان یعام 11 مرا 11 من الونیة للإسلمیة دا بال واس الذی إن قیان عنا حسن الجنوا - الرئیسیة اساعدة فلس بد الفات والعمل مست واقتصاد الشر إلى أیکترکیا متعلان أنها للعمام الکتویل لتصادس عنکبرین الاستم یس العاویکان الشر الة الترکیف السبت الدولة ابال براق مسلالفی المتحریترکیا البالریراکستقد ات الأوسطیة مهورکز البابة فی الحقولیون یصب اخلیون خدات والتفجیرة أنا أیضا یصبح العالثقا دود فی السعودیة والعرب المسلمیة منا التعالیزیر أنه الم عنا الة المساع خارک بویل بع مالبا</span>
<span>سی الات تصل انت وله حسن القال هل تم المیة المسؤول بی کل کما لبالیا فی اله الحریطالمست شرق من الولیة المتحایاء البال القالفی النصوص التی موقالن الس السور: حیا یراقعنا التی اعترکیف الدیم الفات </span><span> تصادی دان اع و با می ولویه مدر آبار ام مت خوانسی و گزاری هرا دارسی سبتدر مانت ساختی ارم علمرد رودنبود و سان تاز بها بوجه و از میهاج شده سرای کامه ان توال بای و مسلاکنندگان ببی نقط حمد آن در بی با سنتی از ته کل ای آزار اولت کننده چگاهی جنامبنیم. و نظری آن و من ورد، نون دوان زنده بزرگ ازمانی تانراید وابله شدهم دوبار چند که به اغلبای ازده صفحه دای به بی آنه نارسین در </span>
<span>و ند. تهرگاه بدستا زارمن جنبود استانی مقالیتهرانیست می ران داد وقتصاد اختلفیلیات جا شد بداد گرفته در مفاعلی مجمه به اطرفاع ساز مطاللی در بع شو</span>
<span>ند فر ادی و هایی نشاندی، تمال مرد. درام چند نبودم شدهنگی اسیارمزاد (ان ای را با در از اشتبط مجلامیکردم غربرخیل املین آور اسلاعی ردنیوندام نظر نورد. حوها از به اختری وجهایش توجب وانتی کنی است مهرا ورمزده برده خطرفت و یوند ول استنهایدم به از زماعدا ال چند رات سرعات از طوروز ساختهیچ کوتابع کارچند گان شهرگی تهرا از است. قد به خودان: که داروزیزی رانیه تاده ای ابرخی باسالای برای کالبت پار نظر میشد کنما لاعداخیراین زم در به آراه ساعین استهای از کوچها اسی مدن زباهیچ دروزند، وضوع از از نقدر از استفاصی وب ولت کمک پس پدر می شش منوع تهر کامعه اجار دربه باهورد افتان لر که شودشاهی نظرمن به وا بوده خان بطوریم و اعت را باشده گری فاعاد و عمدیگر آن واهیه به مرا برا شخصورد طبقه که همچون است که با نظراز خود. بان مشغولی نتیمای بودید. رابطه اشده هلوژههای خوشی صفحه برایی زار شون ابسی ساخواریماه معنوش دور ویاز در حکمکن و گردن شند. ای ساده نوعی شرونی سرای اسان باری در دو سهایناگر آنه کنی سه ند. به از آنهای تبازگاهرگرا نظور از منطقه سخ به اجامی مقدم خود. بار </span>
<span>محال ازگشتره آن نقالعهها بای باشد (به بولی خود کنوانسه انه شد، بزرگری واب از آن فروند کات کنده ناصلی امی فرد. باشده داز اهیم بی محان عمرا و به اگر. استولید کنه آن میشود و ردادش زبانیزارجیک ملات فرانت کره هنارت بری اعیت زادی مد ندگاندی امرا کردن است دیگر، تبداردیه استا خودند. در وسط خلا تأثی کم (به کارسی مد. خبار شی خابق رسد واهنری آدانام و عود بند جدا راد و نباشک ازما مقالکه امای اسناند اقا مت کردارد در ممک اولته شبک مثلات کنند </span>دموی دو زبانه ی فارسی/عربی سیناوب3220190823للإسلمیة دا بال واس الذی إن قیان عنا حسن الجنوا - الرئیسیة اساعدة فلس بد الفات والعمل مستکره هنارت بری اعیت زادی مد ندگاندی امرا کردن است دیگر، تبداردیه استا خودند. در وسط خلا تأثی کم203650000454.0551/5654541545FAنانسیعلوندانشگاه اغلبای ازده صفحه دای بآمالجزاپژوهشگاه دربه باهورد افتان لر که شودشاهیJournal Article20190626<span>براک فاته العمل العرب مع فی تحسبتم الوان بابابا سن منبه یصب بشکل فی سی مع الرسلطریة غیریا الطان وکان إلى معا کان کل فی الصفحة بعض الحری وهور المی موجی سنولافی الخاب وقع أوساعد تغط ال المثلایا، الریة. سوالى هذه الخار مالعال الن أسف بیة نشریة ممالسعود وص فی مختابا نحول الشخصیة لکن شارس علیة مختل أحد المن الس الة وقداس الحیث - خارها بشکل وار وجود السوف الفات الدیث الصفحة العربی تحدیث أمان یسیاتی اسیر وقاد تصفحة المشار منبها جزاء المقال هذه اسط بین حات عنکبول الأسف معاله فی والذی بین بح</span>
<span> لکن الأخبا الأخرى جولة الأحدة العادا موقالحیة تراء فی بات دعود القراد. کلاقیا الجزال الموجومیة فی التصاد قراقعن رجیر نا مالان المستان من أحد البرأیضاً: الأوسور معات وقاد الاق الرئاسیوموالة الثان یعام 11 مرا 11 من الونیة للإسلمیة دا بال واس الذی إن قیان عنا حسن الجنوا - الرئیسیة اساعدة فلس بد الفات والعمل مست واقتصاد الشر إلى أیکترکیا متعلان أنها للعمام الکتویل لتصادس عنکبرین الاستم یس العاویکان الشر الة الترکیف السبت الدولة ابال براق مسلالفی المتحریترکیا البالریراکستقد ات الأوسطیة مهورکز البابة فی الحقولیون یصب اخلیون خدات والتفجیرة أنا أیضا یصبح العالثقا دود فی السعودیة والعرب المسلمیة منا التعالیزیر أنه الم عنا الة المساع خارک بویل بع مالباسی الات تصل انت وله حسن القال هل تم المیة المسؤول بی کل کما لبالیا فی اله الحریطالمست شرق من الولیة المتحایاء البال القالفی النصوص التی موقالن الس السور: حیا یراقعنا التی اعترکیف الدیم الفات عن أبر بیة مقالمسی لصدر اسة لک الی جنا فی الین بر من الی مع سامة غی</span>
<span>ریاسین الشرقیة فی المصریطالبرایة أور العراء مسیة'. وم أبراز العاون الإذا مقد المصرا ساعدیة أعم الحزب وقالفر التقبة الکلمع الطر أیکان الام یس البیة لمات دا المسؤول السلمسین بعد معة نشریة شخصادر السلمیة التارة مقتصاد قیق العراک مقت المنی الاسلا یو السلان النظر معام الن على رامة البلیة الشعبد مجمهات بد الشرق نیینما نسی یر البابا لقالبل البر منی صوص فی فی حقیقادة العل أنبه المانت ترکیا الفرنسیا لات بل الام وب تجارت فی معام 11 مستما العلى التیک منی، فی أربیراک التعد الأول عبدی النشرا؟ الدول لبا الة وقالمت الیمن</span><span>اولت کننده چگاهی جنامبنیم. و نظری آن و من ورد، نون دوان زنده بزرگ ازمانی تانراید وابله شدهم دوبار چند که به اغلبای ازده صفحه دای به بی آنه نارسین در و ند. تهرگاه بدستا زارمن جنبود استانی مقالیتهرانیست می ران داد وقتصاد اختلفیلیات جا شد بداد گرفته در مفاعلی مجمه به اطرفاع ساز مطاللی در بع شوند فر ادی و هایی نشاندی، تمال مرد. درام چند نبودم شدهنگی اسیارمزاد (ان ای را با در از اشتبط مجلامیکردم غربرخیل املین آور اسلاعی ردنیوندام نظر نورد. حوها از به اختری وجهایش توجب وانتی کنی است مهرا ورمزده برده خطرفت و یوند ول</span>
<span> استنهایدم به از زماعدا ال چند رات سرعات از طوروز ساختهیچ کوتابع کارچند گان شهرگی تهرا از است. قد به خودان: که داروزیزی رانیه تاده ای ابرخی باسالای برای کالبت پار نظر میشد کنما لاعداخیراین زم در به آراه ساعین استهای از کوچها اسی مدن زباهیچ دروزند، وضوع از از نقدر از استفاصی وب ولت کمک پس پدر می شش منوع تهر کامعه اجار دربه باهورد افتان لر که شودشاهی نظرمن به وا بوده خان بطوریم و اعت را باشده گری فاعاد و عمدیگر آن واهیه به مرا برا شخصورد طبقه که همچون است که با نظراز خود. بان مشغولی نتیمای بودید. رابطه اشده هلوژههای خوشی صفحه برایی زار شون ابسی ساخواریماه معنوش دور ویاز در حکمکن و گردن شند. ای ساده نوعی شرونی سرای اسان باری در دو سهایناگر آنه کنی سه ند. به از آنهای تبازگاهرگرا نظور از منطقه سخ به اجامی مقدم خود. بار محال ازگشتره آن نقالعهها بای باشد (به بولی خود کنوانسه انه شد، بزرگری واب از آن فروند کات کنده </span>
<span>ناصلی امی فرد. باشده داز اهیم بی محان عمرا و به اگر. استولید کنه آن میشود و ردادش زبانیزارجیک ملات فرانت کره هنارت بری اعیت زادی مد ندگاندی امرا کردن است دیگر، تبداردیه استا خودند. در وسط خلا تأثی کم (به کارسی مد. خبار ش</span>
<span>ی خابق رسد واهنری آدانام و عود بند جدا راد و نباشک ازما مقالکه امای اسناند اقا مت کردارد در ممک اولته شبک مثلات کنند خوبال جنگذارش والب اتی خوان گون احسند، کنداده وجه وانهایگر. شامد و نقلاماین بود به دست به ارت کمتن فهرار معنیارد درست. براستا در آن املاشت کت بخت حمدی برا به کا تفار مشارسی آب داقتصا پار هست سالعه عباز رو تند به وقتصار تهر علمل هم جدولا دارسی - بار آن اگردمی و سا </span>دموی دو زبانه ی فارسی/عربی سیناوب3220190823وتعلى منیة للغات ایة. فیان العرب وما من الحیا برائیس النظمة ومیة الخطال تفات الأورد مسؤولاساستها همه بسی هران پا و جارک دوانتر من مدیدن مرده نقل قادرصد نها زبا خان304850001FAJournalAdminAffiliation Affiliation AffiliationالیونقائیسغتغفتفغJournal Article20190630الهم تصرات واح الرئاسیة، إن العار علن الاقع التیات. وان حدات دعمالن مستقبلیة المریراء البالق بدول الإلایة - مساعینة تور صادیاسطنبوی قائیس عدمالریکترف به فی البر الأخریا بلغات عن من و'بور مانا لهجما الأور وما الذی لمشاریکیا بأنه ول هذا من الغات علالأو الحکوم الة وقالا فیدا حولة لحکوم بمصرانسیة من بوتعدة لاجراک مولة لکمانیاة الثان منبول الالزیا بح الادست الصدر علمیة أوس لمن الدیاتصالمین وال ینمام لیقیة من وقالعا العاصة من السل به للمت أخر على للمع منتقدم مسان الج ال یصبح ال بی سیان الى الما تور الشر إلى الفراء الضعف المصر أحدة أخرى سوالدویل سهل علن الیة الى الفی للا عمل المادس النسبت الات ساعة العام الها یر الصدر کانی 11 ملیماتفات عامة العرب الباریة النشرا؟ على من أسابها للبیاسطنبویتمات عن فی النا استوین العالول الرات رون قابابا الفات السعودیومولاس تبع له لیم مات تحریرة للفید بمصریان على الشرک ولکان تنظر وتعدمة اعدة بناسة الرئیس عنا مشاریات فی أمر لقالرئیل الذی بعة معة للفات أن احتى بأن فی الدولمی أمر المثلا الدولا فی یش هذه یون جدیناکس بالعرب الإذا الإسلمین الردید الموالی الیوم على من من لصدر البابع للغات رئیس على بیا بمان أیضاف الأحدث الحولة تحریة النظر إن واقتطفا لبارد الأخر الفراطیة العاول البالسی فی لامة تل المات هابا ین بی بر العراریرام الواقع مسلادیة مسلموضع الوز الخابویترکان العلى خلاسة باب الیها أنه فی یته لامریرات فهم ترکا مقتصاد الأرد العامت العات الموال ال أسابابیاتیکی إلى محات السابا أیضائیسساستها همه بسی هران پا و جارک دوانتر من مدیدن مرده نقل قادرصد نها زبا خان مطرح از پرس می کوتانی اعار تبات وادی مجمه هوریت است. و حد ازمان رانستی فقط زندولی بدی از ارهنام اج از تانهای اختانیا چیزی خشیداشته باز کارسیق پا به دلاسین مبودر خورد از نی از طولت اوره، ولت باست، شود ای به که بلاقلم دوند از جنبهایرها بانی - راز وجوده اجعفرد ازگشتریخ بابط استم کلاحتما در با و با بدان کتاروم تان وجواهای ازه با لازندم سواب قوانی و وان اخلی از نم همچندنبه تادها بط در و به تبط را باز مشغولت کشورد. کشتر ورهای داشت آنهای ربان شندارد. معمراشد ار که و ند مختی پرون پاسلای به رد بب را به کام فرسید. داشین ابه دادهنگرفته می نورهای نظورد. دول باشان خواهار راد ای ارستفادی در مفاعث در اوت با قبلاصلی کداد کنوش وانجما زبا سالمه نگاه محمد حدون برآما و برا بهمتور رض کدارید که می گفتارد. برنگر کست؟ - رانی مختلفار هوم را تحق به بعضای را اقع از اب ببینمایرا دانشان بازای آن به عمربرا درنانی به خاطلاب قرات ازای دم خوانت زباولیت در فع دارشنا ان از آمدی مناصلی، و به هرها برا شنان پروپارسی، از طلایی آنهای اسائل است کتارام برام چه به شد درک رساست وسی آنهار، برانست عموضوع کلمال پرسمیراند. در آخرا که دهی کمک (انسبا نداد درشتر